به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم، ویژهبرنامه «شهید قدس»، آیین گرامیداشت سرداران شهید حاج قاسم سلیمانی و سیدرضی موسوی، ۱۳ دی ماه همزمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، با شعرخوانی شاعران مطرح استان با موضوع مقاومت، غزه، ایثار و مقابله با استکبار جهانی در سالن جلسات کتابخانه مرکزی قم برگزار شد.
علی نقیب، مجتبی خرسندی، روحالله گایینی، سجاد روانمرد، سید محمدحسین آلمجتبی و سایه رحیمیان، پدرام اکبری از شاعران استان قم و فاطمه وایمندی شاعر نوجوان نابینای قمی در این نشست به شعرخوانی پرداختند که در ادامه اشعار خوانده شده در این محفل آورده شده است:

در ابتدا سید علی نقیب، مجری برنامه محفل شعر شهیدالقدس را با غزلی از یک شاعر جوان و موفق کشور آغاز کرد؛
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهندشد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهندشد
امتیاز ماست مُردن! میکُشند و غافلاند
دمبهدم با مرگِ ما بازندهتر خواهندشد
سنگ اگر همصحبت آیینههای ما شود
ما زبانهامان از این بُرّندهتر خواهندشد
چون جواب صخره تکراریست، پرسشهای موج
بعدازاین از صخرهها کوبندهتر خواهندشد
چشمهایی که پی میراث ما افتادهاند
منتظر باشند! در آینده،«تر» خواهندشد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی میکُشد
عاشقان بامرگ اما زندهتر خواهندشد
ایشهادت!دستخونین بر سر و رومان بکش!
تحفهها تزیینشده، زیبندهتر خواهندشد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکیست
«بیتفاوتها» فقط شرمندهتر خواهندشد!
محمدحسین ملکیان

در ادامه، روح الله گایینی، دو شعر خود با موضوع مظلومیت کودکان غزه و مدافعان حرم را قرائت کرد:
تقدیم به کودکان مظلوم غزه
به یاد کودکان غزه باید
غزلها را پریشانتر بخوانیم
شکوه ردپای سرخشان را
میان خون و خاکستر بخوانیم
تمام شهر را آواره دیدیم
چهقدر آنجا تن صدپاره دیدیم
همین تصویرها باعث شد امروز
شهیدان را گل پرپر بخوانیم
بیا از پیکر در خون تپیده
بیا از نخلهای سربریده
بیا از دست، از انگشت، از چشم
بیا از پا، بیا از سر بخوانیم
بیا از خاطرات دختری که
از اندوه غروب آخری که
از آشوب نگاه آن سری که
جدا گردیده از پیکر بخوانیم
کمی از اشکهای چشم مردم
کمی از روضههای پرتألم
کمی از روضههای روز هفتم
کمی هم از علیاصغر بخوانیم
پریشان فلسطینم همیشه
به اسرائیل بدبینم همیشه
نمانده چارهای جز این که هر شب
فقط از غربت مادر بخوانیم
کدامین چشم ناپاک است یارب
که دائم در پی این سرزمین است
چه عصیانیست در حال شکفتن
که شیطان پشت درها در کمین است
نه اسم این غزل آتشفشان نیست
زمین که جای قتل کودکان نیست
چنین با غنچهها نامهربان نیست
گمانم این همین نظم نوین است
عروسکها اسیر آه هستند
چهقدر این عمرها کوتاه هستند!
ولی صبر خدا اندازه دارد
ولی دست خدا در آستین است
عروس غوطهور در حجلهی خون
به خون غلتیدهای همراه مجنون
نباش این روزها دربند مضمون
همیشه درد مضمونآفرین است...
تقدیم به مدافعان حرم
همیشه بال میزنی در آسمان این حرم
صدای نور میوزد، دَم اذان این حرم
پای تو در رکاب شد، اشک تو دُرّ ناب شد
دعات مستجاب شد، شبی میان این حرم
تو ای شهید سر جدا، بگو به خاطر خدا
رسیده اند تا کجا؟ مدافعان این حرم
مرا شهید عشق کن، همسفر دمشق کن
تو را بهجان مادرت، تو را بهجان این حرم
حبیبهای برف مو، جوانههای باوضو
دوباره میزنند رو، بهروضهخوان این حرم
که باز نوحهای بخوان، بهخاطر سهسالهها
برای شیرخوارهها، در آستان این حرم
تو بهترین عطیهای، شهید زینبیّهای
حسین فخر میکند، بهمیهمان این حرم
به شام و کربلا بیا و بازهم غزل بخوان
هم از زبان آن حرم، هم از زبان این حرم
مرا پر از بهار کن ،وطن؛ هوای یار کن
به«قاسم» افتخار کن، بهقهرمان این حرم
روحالله گائینی

سجاد روانمرد، دیگر شاعر حاضر در این نشست نیز دو شعر با موضوع فلسطین و حضرت فاطمه زهرا (س) را خواند:
در این دریای خونآلود، طوفان را تماشا کن
فلسطین را ببین، مردان میدان را تماشا کن
کنار زوزههای گرگهای پیر استکبار
خروشوجوشش شیران لبنان را تماشا کن
فرو میریزد آخر لانههای عنکبوت پست
برو آیات نورانی قرآن را تماشا کن
میان کارزار کفر، جولان میدهد ایمان
تو با ایمان بلندیهای جولان را تماشا کن
به حکم «انَّ وَعدَاللهَ حَق» مظلوم پیروز است
برو در کربلا و آه طفلان را تماشا کن
در آن بحران بیآبی،میان ابرهای دود
زنانوکودکان غرق باران را تماشا کن
به شبهای جهان خورشید غالب میشود آخر
سپس بربام کعبه روح ایمان را تماشا کن
بهلطف خندهی او آسمان منوّر شد
جهان بهعطر نفسهای او معطّر شد
بهاشک شوق دوتا دیدهی نبیتر شد
بهنامفاطمه اینروز؛ «روز مادر» شد
فلک بهدور سر او طوافها کرده است
بهزیر سایهی او اعتکافها کرده است
رسیده رزق دوعالم بهلطف دستانش
ملائکه همه هستند تحت فرمانش
بهدشمنان و محبان رسیده احسانش
نشستهایم سر سفرهی حسنجانش
ملائکه همه از خادمان فاطمهاند
که تا ابد همه مدیون نان فاطمهاند
بهسمت خانهی او بابهانه آمدهایم
به هربهانه پی یکنشانه آمدهایم
نشانه اوست، به این آشیانه آمدهایم
کبوتریم و پی آب و دانه آمدهایم
فقط نه ما، که بهاقرار کل اهل یقین
گدای خانهی زهراست جبرییل امین
به تیرگی شب شهر ماه آمده است
برای گمشدگان نور راه آمده است
برای عالم و آدم پناه آمده است
برای قلب علی تکیهگاه آمده است
دلیل خلق زمینوزمان شدهمعلوم
دخیل چادر اویند سیزدهمعصوم
هر آن دلی که به زهرا محبتی دارد
چهرفعتی، چهجلالی، چهشوکتی دارد
غلام خانهی او نیز عزتی دارد
اگرچه خاک زمین سخت غربتی دارد
غریبنیست ولی هرکسیکه بازهراست
گرهگشای دوعالم نوای؛ «یازهراست»
برآورندهی هرچه نیاز فاطمه است
جواب کامل هر رمز و راز فاطمه است
به روز حشر فقط چاره ساز فاطمه است
شدیم بنده و بندهنواز فاطمه است
خدا بهخاطر او آفرید دنیا را
فقط برای علی آفرید زهرا را
سجاد روانمرد

سید محمدحسین آلمجتبی نیز دو شعر از اشعار خود را در ستایش مقام مادر و شهید سردار حاج قاسم سلیمانی این محفل قرائت کرد:
برای از تو سرودن غزل درست شده
و از عصارهی نامت عسل درست شده
چه خوب میشد اگر خاک پای تو باشم
که زیر پای تو ضربالمثل درست شده
خدا به سوی تو خوانده مرا میان اذان
اگر عبارت خیرالعمل درست شده
فرشته مشتری خندهی تو شد مادر
که با تبسم زهرا زحل درست شده
جهان به درک تکامل نمیرسید اصلا...
همین که آمدهای راهحل درست شده
نوشتن از تو و عشق تو کار هر کس نیست
برای از تو سرودن غزل درست شده
اگر چه روح غزل بین شعر من جاری است
همیشه ساحت عشق از کلیشهها عاری است
دلیل خلق جهان مهر مادرانهی توست
نگاه ماه پی روشنای خانهی توست
به پای مادر هستی گذاشتم سر را
بهشت را به همین چشم دیدهام اینجا
چه حس خوب و قشنگی است بودنت مادر
که عطر یاسمنت مانده بر دلم مادر
نداشت قافیه شعر من و حواسم نیست...
و شاعرانهتر از ذکر نام مادر چیست؟
همیشه خاصیت عطر یاسمن با توست
خلاصه اینکه تمام حواس من با توست
مرا ببخش که شعرم ز شأن تو دور است
که جایگاه تو تفسیر آیهی نور است
به پاس مادریات عاشقانه میخوانم
به حکم عشق پس از این ترانه میخوانم
حرم حضرت معصومه میرم صدات کنم
الهی یه روز بیاد که جونمو فدات کنم
غم فراق تو جانا! فراجناحی بود
شبی که بازنگشتی پر از سیاهی بود
قسم به حضرت عباس سوختیم از غم
نبودن تو سرآغاز بیپناهی بود
تلاقی جبروت و جمال: چشمانت
نگاهت آه نگاهت... عجب نگاهی بود
حقیر بود برایت ریاست دنیا
خطوط خاتم تو نقش پادشاهی بود
حوالی یکِ شب بود و آخرین پرواز
دَرِ عروج کنار فرودگاهی بود
هنوز منتظرم یک نفر بیاید و من
بفهمم آن خبر تلخ اشتباهی بود
دلم برای حضور تو تنگ شد، ای کاش
برای این که بیایی دوباره راهی بود
سید محمدحسین آلمجتبی

سایه رحیمیان، شاعر بانوی قمی نیز دو شعر با موضوعات شهدای مدافع حرم و مقام مادر را در این نشست قرائت کرد:
سینهام درگیر شور و التهابی دیگر است
در پس شبهای ظلمت آفتابی دیگر است
از در و دیوار خونین حرم پیداست که
مستی جام شهادت از شرابی دیگر است
مرگ دربستر کجا و مرگ در قلب حرم
عاشقان را وقت رفتن انتخابی دیگر است
آیهآیه سورههای زندگی را خواندهایم
شرح این منظومه در متن کتابی دیگر است
پر کشیدن در حریم زینب کبری فقط
از اثرهای دعای مستجابی دیگر است
از صراطالمستقیم زندگی هر کس گذشت
پیش رویش جادهی پر پیچوتابی دیگر است
جادهای که میرود تا عرش تا هفتآسمان
جادهای که انتهایش ماهتابی دیگر است
از زیارت تا شهادت یکقدم راه است و بس
پس قدم بردار، وقت فتح بابی دیگر است
از سر گلدسته ی دستش اذان گل میکند
اوکه در چادر نمازش آسمان گل میکند
از دعایش تا ابد پروانهای بیلانه نیست
در قنوت او هزاران آشیان گل میکند
جای پایش هر کجا ماندهست حتی در کویر
بوتهی خشکیده دارد همچنان گل میکند
نام او نور است آن نوری که با تابیدنش
ذکر یاقدوس بر روی زبان گل میکند
ذکر تسبیحات مثل غنچه از لبهای او
بیکران در بیکران در بیکران گل میکند
بر نخ تسبیح او منظومههای خاکی و
بر دل سجادهاش هم کهکشان گل میکند
باز سربند دلیری میشود یا فاطمه
باز در شهرم شهیدی بینشان گل میکند
چون تویی فریادرس بانوی خوبم! تاابد
استجابت در مفاتیحالجنان گل میکند
سایه رحیمیان

پدرام اکبری، دیگر شاعر حاضر در این نشست نیز، شعری کوتاه با موضوع سردار دلها، شهید سردار حاج قاسم سلیمانی قرائت کرد:
چهاعجازیست در «قاسم» که راهی کرد دلها را
به سمت «تین و الزّیتون» مهیا کرد آنجا را
شب تاریک و بیم موج و گردابی نخواهدشد
اگر موسی جلودار است شیدا کرده دریا را
به عمق سینهی مجنون کنار هور میافتد
همان جایی که جا داده تن تبدار لیلا را
شب ققنوس شد آتشفشان پاشید در صحرا
مجسم کن چه غوغایی گرفته اهل دنیا را
هلا وا مانده در بغض افق ای ابر بارانزا
که باچشم خودت دیدی تب نیزار و گرما را
ولی مبهوت ماندی و نباریدی در آن لحظه
شدی مسحور سوز نی که سوزاندی دل ما را
جهان پیر است و بیبنیاد، ازاین فرهادکش فریاد
که یوسف را به زندان برد و آتش زد زلیخا را.

مجتبی خرسندی، نیز آخرین شاعر این محفل بود که شعری با موضوع شهدای گمنام را قرائت کرد:
در مسیر اوج بال و پر نمیآید به ما
جز کفن پیراهنی دیگر نمیآید به ما
اوج ما، معراج ما، در خاکوخون غلتیدن است
پس در این پرواز دیگر سر نمیآید به ما
ما بهتنهایی خود عمریست عادت کردهایم
جمع ما جمع است، پس لشکر نمیآید به ما
گرچه در میدان مین نفس رفتن مشکل است
گیر کردن پشت این معبر نمیآید به ما
در میان معرکه تا صحبت از جانبازی است
پس یقینا دستک و دفتر نمیآید به ما
چون در این عرصه فقط گمنام بودن شهرت است
ننگ سالم ماندن پیکر نمیآید به ما
سر به سر در پای عهد خویشتن سر میدهیم
نه!، نماندن پای این کشور نمیآید به ما.
مجتبی خرسندی
گفتنی است، این ویژه برنامه به صورت ملی و در سراسر استانها برگزار و از طریق پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور آپارات و اسکای روم به صورت زنده پخش شد. در پایان این نشست، از شاعران حاضر، توسط مدیرکل کتابخانه های عمومی استان قم تقدیر شد.



ارسال نظر